English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4107 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Our organization is just standing on its own feet. U تشکیلات ما تازه دارد جان می گیرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
What is worth doing is worth doing well . <proverb> U کارى ارزش دارد که خوب انجام گیرد .
ring U سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
log wood U درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
new blood <idiom> U جان تازه به چیزی دادن ،نیروی تازه یافتن
enactory U دربردارنده مقر رات) تازه برقرارکننده حقوق تازه
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
countershaft U محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
new coined U تازه بنیاد تازه سکه زده
newlywed U تازه داماد تازه عروس
organizations U تشکیلات
system U تشکیلات
machinery U تشکیلات
systems U تشکیلات
organisations U تشکیلات
organization U تشکیلات
brigades U تشکیلات
brigade U تشکیلات
hobbledehoy U کره اسبی که تازه بالغ شده ادم تازه بالغ
organisations U تشکیلات سازماندهی
reorganising U تشکیلات مجدد
reorganises U تشکیلات مجدد
reorganised U تشکیلات مجدد
organization U تشکیلات سازماندهی
organizations U تشکیلات سازماندهی
civil department U تشکیلات کشوری
reorganize U تشکیلات مجدد
formation U ساختمان تشکیلات
reorganization U تشکیلات مجدد
reorganized U تشکیلات مجدد
enterprise U تشکیلات اقتصادی
mechanism of the organ U نظام تشکیلات
enterprises U تشکیلات اقتصادی
trade association U تشکیلات صنفی
structures U تشکیلات دادن
structuring U تشکیلات دادن
reorganizing U تشکیلات مجدد
reorganizes U تشکیلات مجدد
structure U تشکیلات دادن
underground U تشکیلات محرمانه وزیرزمینی
formations U تشکیلات زمین شناسی
organizable U قابل تشکیلات دادن
disorganizes U تشکیلات چیزی رابرهم زدن
disorganised U تشکیلات چیزی رابرهم زدن
disorganises U تشکیلات چیزی رابرهم زدن
disorganising U تشکیلات چیزی رابرهم زدن
disorganizing U تشکیلات چیزی رابرهم زدن
organising U تشکیلات دادن درست کردن
disorganize U تشکیلات چیزی رابرهم زدن
telephone plant U تشکیلات مراکز تلفن خودکار
organize U تشکیلات دادن درست کردن
organizes U تشکیلات دادن درست کردن
organizing U تشکیلات دادن درست کردن
organises U تشکیلات دادن درست کردن
welfare state U کشوردارای تشکیلات رفاه اجتماعی دستگیری از بینوایان
syndicalism U سیستم اتحادیهای برای تشکیلات کارگری سندیکالیسم
bilateral infrastructure U سازمان داخلی متشکل ازاعضای دو جانبه تشکیلات دوجانبه
Salvation Army U تشکیلات مسیحیان که هدفش تبلیغ دینی وکمک بفقرا است
. The car is gathering momentum. U اتوموبیل دارد دور بر می دارد
refinance U تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinancing U تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinances U تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinanced U تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
bit mapped screen U RA قرار گیرد
breadboard U می صورت گیرد
it gives me the hump U جرم می گیرد
Walls have ears <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
what p do you receive? U صدی چندمی گیرد
penful U انچه در یک قلم جا گیرد
Our affairs are shaping well. U کارها داردسروصورت می گیرد
The fortune teller tells fortunes . U فالگیر فال می گیرد
what p do you receive? U چند درصد می گیرد
bow arm U بازویی که کمان را می گیرد
laughter is infectious U خنده همه را می گیرد
she is too p about her dress U زیاد درلباس دقت می گیرد
privat docent or zent U اموزگارمجازدردانشگاه که که مواجب ازدانشجویان می گیرد
He does not bite. U او [مرد] گاز نمی گیرد.
manager U و بخشهای فایل را در نظر می گیرد
footprint U فضایی که یک کامپیوتر در میز می گیرد
managers U و بخشهای فایل را در نظر می گیرد
magnums U بطری که دو باده در ان جای گیرد
footprints U فضایی که یک کامپیوتر در میز می گیرد
magnum U بطری که دو باده در ان جای گیرد
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
foundation pile U میله هایی که در فونداسیون قرار می گیرد
heuristic U آنچه از تجربیات گذشته درس گیرد
Unless the dog is trodden on the tail , it will no. <proverb> U تا پا روى دم سگ نگذارى گاز نمى گیرد .
classing U محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
deforciant U کسی که مالی را از دیگری بزور می گیرد
classed U محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
classes U محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
class U محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
wind gauge U دستگاهی که سرعت باد را اندازه می گیرد
The poor fellow ( guy ) is restless. U بیچاره قرار نمی گیرد ( ندارد )
palmful U انقدرکه دریک کف دست جای گیرد
pyrophorus U چیزی که در مجاورت هواخودبخود اتش گیرد
unionism U اصول تشکیلات اتحادیه اتحادیه گرایی
Barking dogs seldom bite. <proverb> U سگى که پارس مى کند بندرت گاز مى گیرد.
trainbearer U کسیکه دنباله لباس دیگری رامی گیرد
cartridges U درایوی که یک دیسک یا نوار را در کارتریج به کار می گیرد
transmitter U وسیلهای که سیگنال ورودی را می گیرد , پردازش میکند
priorities U شینالی به کامپیوتر که از سایر کارها پیش می گیرد
point four U رهبری این گونه ممالک را به دست گیرد
nuclear equipoise U گلوله اتمی که نبایستی مورداستفاده قرار گیرد
priority U شینالی به کامپیوتر که از سایر کارها پیش می گیرد
He is giving her French lessons in exchange for English lessons U به اودرس فرانسه می دهد ودرعوض انگیسی می گیرد
advisee U کسی که از مشاور در مدرسه یا دانشگاه کمک می گیرد
transmitters U وسیلهای که سیگنال ورودی را می گیرد , پردازش میکند
birthright U حقوقی که در اثر تولد بخص تعلق می گیرد
He is a corrupt official . U مأمور فاسدی است ( رشوه می گیرد وغیره )
cartridge U درایوی که یک دیسک یا نوار را در کارتریج به کار می گیرد
tenors U بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
tenor U بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
desktop U سیستم کامپیوتر کوچک که روی میز جا می گیرد
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears U دیوار موش دارد موش گوش دارد
dutiable goods U کالایی که حقوق گمرکی یاعوارض دیگربدان تعلق می گیرد
object ball U گویی که با گوی اصلی بیلیاردمورد ضربت قرار می گیرد
dioptometer U اسبابی که قدرت تطابق وانکسار چشم را اندازه می گیرد
cycled U زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
cycle U زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
cycles U زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
rent U ان چه که به زمین به عنوان یکی ازعوامل تولید تعلق می گیرد
cpi U تعداد حروف چاپ شده که در فضای یک اینچ جا می گیرد
sprocket wheel U چرخ دندانه دار که سوراخ شده یا پیاپی قرار می گیرد
fly wheel U چرخ دندانه داروزینی که روی محور دواری قرار می گیرد
He always works best under pressure . U اگر تحت فشار قرار گیرد ؟خوب کارمی کند
shooting line U خط موازی هدف که پای کمانگیران در تیراندازی روی ان قرارمی گیرد
sprocket U چرخ دندانه دار که سوراخ شده یا پیاپی قرار می گیرد
Gothic Revival U [پله های کوتاهی که یکی از آن بالای دیگری قرار می گیرد.]
nonoverlap processing U نوشتن و پردازش داخلی فقط در یک اسلوب سری صورت می گیرد
jibstay U قسمت فوقانی تیر که بادبان یک گوشه روی ان قرار می گیرد
hydrolyte U جسم یا مادهای که تحت تاثیر تجزیه بوسیله اب قرار گیرد
real time U عملیات پردازشی که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود
gradine U [پله های کوتاهی که یکی از آن بالای دیگری قرار می گیرد.]
breasted drill U مته دستی که ته ان به شکل بیضی است و در سینه شخص قرار می گیرد
real time U زمان عمل یا پردازش که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود.
defensive computing U روش برنامه سازی که همه نوع خطای ممکن را در نظر می گیرد
telesoftware U نرم افزاری که سرویس را از داده تصویری یا متن راه دور می گیرد
teleinformatic services U هر وسیلهای مثل تلکس , رونوشت که از ارتباطات راه دور سرویس می گیرد
crankum U دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
crankle U دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
letter de chancellerie U نامهای است که در مناسبات مهم جهانی مورد استفاده قرار می گیرد
store U ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد
storing U ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد
spot ball U گویی که از نقطه معین هدف ضربه با گوی اصلی بیلیاردقرار می گیرد
crinkum U دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
Crinkle U دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
catalysts U تشکیلات دهنده سازمان دهنده
catalyst U تشکیلات دهنده سازمان دهنده
righted U ایجاد حاشیه سمت راست به طوری که متن به صورت صاف قرار گیرد
right U ایجاد حاشیه سمت راست به طوری که متن به صورت صاف قرار گیرد
tandems U دو پردازنده متصل به طوری که اگر اولی خراب شود, دومی جای آن را می گیرد
tandem U دو پردازنده متصل به طوری که اگر اولی خراب شود, دومی جای آن را می گیرد
speeches U وسیلهای که داده را از کامپیوتر می گیرد و آنرا به صورت کلمه صوتی خارج میکند
condensation cloud U ابر یا بخار غلیظی از قطرات که اطراف گوی اتشین اتمی رامی گیرد
graphs U وسیله چاپ با قلم که داده را از کامپیوتر می گیرد و به صورت گرافیکی نمایش میدهد
graph U وسیله چاپ با قلم که داده را از کامپیوتر می گیرد و به صورت گرافیکی نمایش میدهد
speech U وسیلهای که داده را از کامپیوتر می گیرد و آنرا به صورت کلمه صوتی خارج میکند
righting U ایجاد حاشیه سمت راست به طوری که متن به صورت صاف قرار گیرد
austempering U تغییرات فیزیکی که در دمای ثابت برای بدست اوردن باینات از استنیت انجام می گیرد
penny a liner U کسیکه مقالات ارزان برای روزنامه می فرستد و ازروی سطر شماری پول می گیرد
game U وسیلهای که در دست قرار می گیرد تا نشانگر یا تصویر گرافیکی را در بازی کامپیوتری حرکت دهد
needling U سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
push down list U لیستی که از پایین به بالانوشته میشود به نحوی که هر ورودی جدید بالای لیست قرار می گیرد
needle U سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
needled U سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
needles U سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
right U مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
push up stack U سیستم صف ذخیره سازی موقت که آخرین موضوع اضافه شده در انتهای لیست فرار می گیرد
righted U مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
righting U مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
cycle stealing U ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
terminator U ثباتی که در آخرین وسیله SCSI قرار می گیرد در یک زنجیره و باعث ایجاد جریان اکتریکی میشود
cane pattern U طرح بندی که بصورت تکرار نقوش با نواری نازک به شکل بند کل متن را فرا می گیرد
universal U قطعهای که توسط CPU دستور می گیرد تا با رشتههای بیت سنکرون و آسنکرون یا خط وط ارسال لازم است
intercharacter spacing U خصوصیت کلمه پرداز که حاوی فضاهای متغیر بین کلمات است تا خط در وسط قرار گیرد
newer U تازه
mint a mint condition U تازه تازه
newest U تازه
renewed U تازه
scion U تازه
recent U تازه
post glacial U تازه
new- U تازه
scions U تازه
dewier U تازه
dewiest U تازه
up-to-date U تازه
new laid U تازه
new-laid U تازه
up to date U تازه
modern U تازه
new fashioned U تازه
young U تازه
new U تازه
green U تازه
greenest U تازه
new born U تازه
brand new U تر و تازه
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
1incentive
1چیزی که عوض داره گله نداره
1popsicle
1time is prceious it has great
1construed
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com